روزهای سخت تو همیشه کنار من بودی. روزهایی که حوصله هیچکس را نداشتم. روزهایی که اشک بودم و اشک. روزهایی که خیلی تنها بودم. روزهایی که زندگی نمیگذشت. همچنان همراه من هستی. با خنده های من گریه میکنی و با گریه های من چشمانت پر از اشک میشود. با بغض من غصه دار میشوی و از سکوتم، نگران. با هر سردرد من تو هم مریض میشوی...
تنها تویی که حوصله شنیدن صحبت های طولانی و بی سر ته مرا داری. همیشه تویی که زودتر از همه نوشته های مرا میخوانی. تو مرا خوب می شناسی. بیشتر از هر کسی. حتی از خودم بیشتر. تویی که هر وقت هر ساعتی همیشه حاضر بودی برای شنیدن غصه هایم. هیچوقت نشد از تو چیزی را پنهان کنم...
با تمام این حرف ها تو بی رحم ترین آدمی هستی که من میشناسم...