فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر
وبلاگم - اقلیم ِ احساس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگم

جمعه 99/12/22

 

یه روز تمام بین نوشته‌های قدیمی پرسه زدم و تعجب کردم و خندیدم و اشک ریختم و ... . تعجب از این من این کلمات رو کنار هم چیدم، اما غم بعضی از اون روزها رو یادم نمیاد. خنده از بعضی نوشته ها که من چرا اونا رو نوشتم؟ اشک واسه بعضی هاشون که می‌دونم چقدر اون روزا پر غصه بودم ...

الان که دارم فکر می‌کنم، می‌بینم چه بی رحمانه اینجا رو یادم رفت. شاید چون اینجا از هر دوستی برام سنگ صبورتر بود. دلم می‌گرفت، کسی ناراحتم می‌کرد، کسی رو ناراحت می‌کردم، خوشحال بودم، غمگین بودم‌....تنها چیزی که می‌توانست حالم رو خوب کنه، خط خطی کردن صفحه‌ی وبلاگم بود. انقدر می‌نوشتم تاااااااا غم توی دلم دیگه اذیتم نکنه.

 

 

نمی‌دونم چی شد که سر از اینجا و نوشته‌های قدیمی درآوردم. اما می‌دونم دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود ...

 



+ 1:12 عصر نویسنده غزل ِ صداقت | نظر
دریافت کد گوشه نما