فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر
16 اردی بهشت - اقلیم ِ احساس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

16 اردی بهشت

پنج شنبه 93/2/18

 

 

 

وقتی که دارم این کلمه ها را تایپ می کنم، آنقدر دستانم می لرزند و تاریکی ست که چند ثانیه ای لازم است برای پیدا کردن حروف. خوابم می آید و چشمانم هی روی هم می افتند. می خواهم زل بزنم به صفحه. می خواهم تایپ کنم مزه ی شیرین 16 اردی بهشت را. مزه ی تولدی دیگر را. مزه ی همین کیک های شکلاتی خوشمزه را! خوابم می آید و چشمانم هی روی هم می افتند. یک دالان تاریک طولانی را دارم می دوم که تهش می رسد به ذره ای نور انگار! از این تاریکی ترسیده ام و هی مدام لبم را می گزم. می دوم اما انتهایی نیست. میان این همه دویدن فکر می کنم به کهکشانی که نمی تواند دوست داشتن تو را اندازه باشد. انگار که گوشه ای از آسمان پهن شده باشد روی دلم. دارم می خندم و می دوم. دارم می رسم به نور. یکی توی همان تاریکی چنگ می زند به گوشه ی سمت راست ِ پایین ِ چادرم. معلق مانده ام روی دست مولکول های هوا. دست گرم کسی که روی چشمانم لمس می شود. صدای ممتد بوق ماشین شاید! چشمانم را که باز می کنم مامان دارد پچ پچ می کند با یکی. یکی که صدایش از دورتر ها می آید. یکی که دارد اسمم را صدا می زند. یکی که ... میان تایپ خیالی کلمات، آرام گرفته ام جایی شبیه به ... بیمارستان!

 

+ بیست و دو ساله شدن چه طعمی ست؟

 


 


+ 3:19 صبح نویسنده غزل ِ صداقت | نظر
دریافت کد گوشه نما