فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر
چشم هایش... - اقلیم ِ احساس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشم هایش...

پنج شنبه 92/12/15

 


 

بعضی چشمها یک جوریند. بعضی چشم ها پر از رازند. بعضی چشم ها پر از زندگی. پر از شکوفه های گیلاس. عطر نگاه بعضی چشمها مثل عطر یاس می ماند. وقتی می پاشد توی صورتت بدجور بی قرار می شوی. بعضی چشم های ِ بعضی آدم ها خیلی متفاوتند. زیر چشم هایشان یک خط موربی ست. همیشه ی خدا انگار چشم هایشان می خندد.

آنقدر خسته شده بودم که یهو نشستم وسط آشپزخانه و زدم زیر گریه. سرم را که بلند کردم به در تکیه داده بود. گفتم به چی می خندی؟ گفت نمی خندم. گفتم چرا داری می خندی. هی می گفت نمی خندم بخدا. هی می گفتم چرا داری به گریه های من می خندی. از اولش هم می دانستم مدل چشمانش همین طوریست. الکی می خندند. همیشه ی خدا می خندند. دارند گریه می کنند اما می خندند. اصلا چشمهایش عجیبند ... خیلی عجیب. اولین بار هم تنها چشمهایش را دیدم و چشمهایش را. این چشم های عجیب ... این چشمهای عجیب دارند زندگی ام را ...

 

 


+ 8:8 عصر نویسنده غزل ِ صداقت | نظر
دریافت کد گوشه نما