• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    حس من هم همين بود ولي من پيش مادرم بودم خيلي دلم ميخواست دستش را ببوسم ولي نمي دونم چرا اينکار را نکردم اون شب هم که کنارش خوابيدم دلم ميخواست بغلش کنم ولي يه جور نميدونم حجب وحيا بود يا خجالت بغلش نکردم دلم ميخواست دستاش تو دستام باشه ولي خجالت کشيدم شايد به خاطر اينکه برگرده به من بگه مرد گنده اين چه کاريه شايدم هيچي نمي گفت ولي من........
    پاسخ

    ...