• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : دلم تنگ است
  • نظرات : 2 خصوصي ، 29 عمومي
  • پارسي يار : 25 علاقه ، 10 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    هوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    اوهوم :))
    نچ نچ اصلن حالت خوب نيس ...

    پاسخ

    خوبه..اصنم..ميگما..تو کجايي اصن؟هوم؟
    ه...ي ..ع...
    پاسخ

    روزگار..:)
    + ... 

    بايد بروم ...

    بايد بروم سرم را بگذارم روي مزار ِ همان کسي که ...

    همان ... کسي ... که . . . ..............

    و

    آنقدر از ته ِ ته ِ ته ِ دلم فرياد بزنم اين دلتنگي را

    تا صدايم تمام ِ دنيا را پر کند

    دلم تنگ است

    بايد بروم کم کم ...

    با آسمانيان همراه شدن ، نتيجه اش آرامش است...
    پاسخ

    آرامش..خدا رو شکر..بابت ِ اين آرامش ها....

    پاسخ

    ممنون:)
    سلام:)
    قشنگ بود و بازم غمگين:|

    پاسخ

    سلام..ميگذره خواهر..ميگذره..
    ياد دختر عاشقي افتادم که بر سر مزار معشوقش آمد
    وقتي قبر را کنده بودند
    با چشمان مبهوتش...
    ياد ايستادنش که تحمل نداشت بر دو پايش قرار بگيرد و از اين پا به اون پا مي گشت
    ياد وقتي که معشوقش را آوردند و در قبر گذاشتند چنان جيقي زد که دوستِ دوست مرحومم فريادي زد و مورد حملات نا جوان مردانه ي اعصاب قرار گرفت
    و من تنها با سکوت تکلم مي کردم
    يادم مي آيد چنان خاطرات به من حمله کردند که خون از بينيم خارج شد ...
    رفيق قندِ چايي زندگيم بود و بعد از او تمام قند ها به کامم تلخ شد ... بعد از مادر و برادرم خاطراتش مرا سوزاند
    پاسخ

    چه تلخ...............................خدا رحمتشون کنه..
    حرفهاي تو عجيب درد مي آورند اين دل را...
    بي تاب شده ام ديگر!
    بس کن!
    پاسخ

    عجيب درد مي آورند يا خيلي بدجور بد درد مي آورن؟ من ندانم چه کنم خب..من چه کنم به نظرت؟ اصن..يکي هي ميگه..ننويس اينطوري..چون چشمات ضعيف ميشه..ربطشو ميدوني ديگه..نه؟ از همون که گفتم پيش دبستاني و اينا..اصنم ديگه دوس ندارم مسخرم کنن..مسخره کردن نداره ها ولي من حساسم ديگه..ميدوني که..بعد حالا هي ميگه اصن چشماي خودت ضعيف تر بشه که هييييييييييييچ..چشماي زنبق چي؟ چشماي اون؟ چشماي اين؟ چشماي آن..چشماي اوشون..چشماي ايشون..ولي بيشترتر چشماي زنبق..بعد چه کنم من؟ اين بس کن الان هزار و شونصد تا معني ميتونه داشته باشه من الان بايد کدومشو بدريافم؟..ميگما..خيلي دارم چرت ميگم نه؟ زنبق..ببين ..فقط حرف زدم که بخندي..ميخندي؟..ميخوام برم يه جايي..اگه بخندي به تو هم ميگم بيا..
    +
    تضاد کشنده ايه.. اينکه تمام تلاشت رو کني که باور کنه حالت خوبه و تو دلت آرزو کني که " کاش باور نمي کرد... "

    و کشنده تر از اون اينکه فکر کني اين قصه براي او هم تکرار مي شه..

    حرفهاي دل ِ من ... پر درد مي شوند ...اما ... تلخ ... نه ... هيچوقت ... !

    هيچ وقت...

    عالي بود

    يا علي
    پاسخ

    و ميدونم که تکرار ميشه ... ممنون ..علي يارتون..
    حال من خوب ست اما تو باور نکن ...
    پاسخ

    هعي..
    هيـــــــع....چقدر دلم تنگ شده اين چن وقته!!!!جديدن خيلي فک کنم چاق شدم.....يا نه!!!!تو چاق شدي!!!!
    خواهري چقدرررررررررر قشنگ بوووووووود
    بــاريک
    پاسخ

    آخه اين چ فکرايي ِکه تو ميکني؟هان؟جواب بده ديگه..ممنون آبجي جان..:)
    هيچ وقت ؟
    پاسخ

    من ميگم هيچوقت..مهم هموني هم ک تو ميگي هس..

    غـــــــــزل .....
    چقدر دوسش داشتم ....
    چ قلمممي داري دختر :)

    نمي دوووني چقد دوست دارم ك مجازي با هم دوستيم :)
    ما مخلص شمامممم هستيم رفيق...همه رقمـــــــــــــــه :*:*
    پاسخ

    قلم ندارم من..بابر کن...لطف عالي ..مستدام..ما چاکر شماييم در بستتتتت!.. :)
    آره راس ميگي...مثه اون چايي هاي کنار جمکران..........
    هييييييييي......
    پاسخ

    بدجور هعي.......

    من هي جلوي ِ آينه روسري اَم را درست کنم و تو خرابش کني....اين حرکت خراب کردن روسري خيلي برا من آشناس کلي خاطره دارم ازش:)....خيلي نوستالژي داشت....خيلي دلتنگ شدم......با اين حال لذت بردم...

    پاسخ

    دقت کردي..چقد مشترک ِ بعضي خاطراتمون؟ از همون اول ِ اولش فک کنم..خيلي دلتنگ شدي..من الان از دلتنگي ِ تو هم دلتنگ تر شدم ..
       1   2      >