• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : همه را بيازمودم ، ز ِ تو خوش ترم نيامد ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • پارسي يار : 18 علاقه ، 4 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + الهام 
    لاييييييييک
    پاسخ

    وا!:دي
    آقاي خوبم
    منم مجنون بي ليلا در اين شهر غريب، اما
    تمام شهر ليلا مي شود وقتي تو مي آيي
    آقاجانم اجازه!
    دلم برايتان تنگ شده
    پاسخ

    ...
    دلم مي خواهد بشکافم اين نگاه را. دلم مي خواهد از دلت سر در بياورم...
    زيبا بووود خيلي....:"(

    پاسخ

    ممنونم زهرا جان...:)
    دلم ميخواهد از دلت سر در بياورم
    چقدر اين جمله استادانه است......عالي بود خانم نويسنده
    پاسخ

    چون واقعن دلم ميخواست از دلش سر دربيارم...الان هم نميدونم نتيجه چي شد اصلن...ممنونم..:)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ يكشنبه 93 تير 8 نوشته شما با عنوان بيخيال همه... برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب رهگذرم، دل نبند.... و دبير سرويس آن راشد خدايي بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام.تشكر..
    بسيار دلنشين...
    پاسخ

    ممنون..
    دلم تنگ است...
    براي همان کافه ي ...
    براي همان بارانِ نم نم ...
    براي همان دفترِ کاهي ...
    براي ...
    پاسخ

    ..:)..
    + سحر 
    يه سحر گمنام .اتفاقي يه روز اومدم وبتون و بعد ديگه سر مي زدم مرتب. ما همو نمي شناسيم.
    پاسخ

    چ جالب..
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    آخرين حد ِ درماندگي تکيه داده ام به ديوار و زل زده ام به چشمانت
    ..................................
    پاسخ

    ...
    + سحر 
    سلام مهربان
    اي کاش هيشه انقدر غمگين ننويسيد.
    به نظرم هديه دادن شادي به ديگران خيلي لذت بخشه.. خيلي..
    يادآوري بغض هايي که ما هممون باهاش درگيريم فقط نااميدترمون مي کنه.
    کاش يه کم به فکر هم باشيم و به جاي يادآوري عشق هايي که آخرش رنج و تنهاييه اميدواري به آينده رو به دوستانمون ببخشيم.
    اين هم نوعي جهاده به نظرم
    من رو ببخشيد به خاطر حرفام
    اما هر وقت ميام اينجا با کلي بغض و غصه بر مي گردم.مثل
    همين الان.شايد با خودتون بگيد خوب مگه مجبوري بياي؟نيا تا غصه نخوري.اما من دلم مي خواد بيام و غصه نخورم.بيام و ياد دردهاي گذشته م نيفتم...غزل خانوم ميشه؟
    پاسخ

    سلام..گاهي وا‍ژه ها كنار هم ميشينن و چيزي به وجود مياد كه اسمش رو شما ميذاريد غمگين نوشته..در صورتي كه شايد نويسنده توي غمگين شدنش هيچ نقشي نداشته باشه..بله..خوبه..هديه دادن شادي به ديگران..اما خب ما بلد نيسيم..چ كنيم؟:).. و به جاي يادآوري عشق هايي كه آخرش رنج و تنهاييه..شما نسبت به اين پستي كه واسش كامنت گذاشتين چه جوري به اين نتيجه رسيدين كه..؟:)..خواهش ميكنم..رو راست بودن هميشه خوب بوده..من خودمم رو راستم و رو راست بودن رو هم دوس دارم...ببخشيد واقعن..هيچوقت دلم نميخواد همچين حسايي رو به خواننده هاي اينجا منتقل كنم..اما.....هر وقت خواستين بياين..ديدين نميتونين تحمل كنين ..نخونين..كار ديگه اي شايد از دست من برنياد..ميشه..چرا نشه..مثلن همين پستي كه واسش كامنت گذاشتين.. و نسبتش دادين به اين كه يادآوره عشق هاييه كه آخرش رنج و تنهاييه..حالا جور ديگه اي در موردش فكر كنين..فكر كنين به آدمايي كه يه روزايي باهاشون خاطره هاي قشنگي داشتين..واسه شما دوست داشتني نيس مرور كردن اين خاطرات؟:)..خيلي هم لذت بخشه..حداقل واسه من يكي..حتااگه با كلي بغض همراه باشه..همه ي بغضا هم كه وجودشون بد نيس..راسي كدوم سحر؟
    دلم تنگ است براي لبخند هاي تو....لبخند هاي از جنس آسماني ات...لبخند هايي که از لب هاي فرشته گونه ات مي چکد...
    پاسخ

    كاش مي فهميدي چقدر دلم تنگ است..
    دلم هواي دستانت را کرده...
    خوش به حالِ تمام يادگاري هايي که برايت به يادگار گذاشته ام...

    پاسخ

    بدم مياد از يادگاريا..از عكساي يادگاري..از كادوها و از هر كوفت و زهرمار ديگه اي كه قراره بمونن واسه هميشه جلوي چشم آدم..آدم هي نگاشون كنه هي غصه بخوره:(