پيام
گريه در ماه
92/3/30
*پوريا*
چه عکس جالبي !!!
بهار زيبايي ها@هستي@
چه عکس جالبي !!! - *پوريا*
سرچشمه فضيلت ها
هرکه را اسرار حق آموختند == مهر کردند و دهانش دوختند !!!
كيوان گيتي نژاد و
hd ugd 'tjl 'nhd j, hl j, fh,v ;vnd ,gd ,rj a;tjk svj nv lpvhf nsj \svj nv,th aldadv ho,da nv wpvh fv vo aivkadkhk ld ;akn idihj hc hdk r,l o,k kahk
آواي روستا
سکوت ميکنم که با خيال همسفرشوم...که عشق در دل شکسته و لبان بسته است
كيوان گيتي نژاد و
همسفر ههههههههههههههههههههههه با که با کدام هرتي بي هي هات بي باک بي ذلت باذلت با حيا بي منت با منت ديدي علي رستگاريش گفتي پس دليل فزتويي است نهنه بد انديشيدي همانان که شريعتي را با تف الم کردن نتوانستن زبان مطهريها را با
كيوان گيتي نژاد و
سيريش داغ ديده و گره کاشان و پاي نا اهلان اجنبي منسل بفروشند ممدي گريست و رفت ولي او را خدا برد ماموريتش تمام شد براي فرماندهي ياران که به سويشش يکي يکي به وقتش پر خواهند بست فرز
كيوان گيتي نژاد و
زبان بستن و گشودن آموز حال با پيرايستن کتب يا به لفظ شيوا يا با اشارت يک انگشت مهم اين است که اراده ات را به عمل نشاني نيت و پريدن هم دو است يکييش کن اگر منظور نيتت پاک بود آري پاک است ولي قدر و قضا چه بود اين بود که تو اکنون اين شدي که هستي و اين نقش را به دل ناداني چو من بر بستي
كيوان گيتي نژاد و
زبانت را بستن چشمت را باز کن چمت را بستن دستت کو تقيه کردي انصافت کو خدا گفته نشانت کو آيه ام دادي عليت کو نهانم کردي بازت کو هلاکم کن تا برادرم گويد آنچه من مهلت و شايد لياقتش را نيافتم که ادايش شايد بر من واجب و شايد عطايش بر من کامل ولي دلت مثل او يکيست همين بر توست اگر بي تلاش باشد صد من صد بست صدهزار دينار بيرزد بر دل نشيند
كيوان گيتي نژاد و
زيبا به گوهر ناب است که خورشيد جلايش دهد با نورش ولي خورشيد مي تابد طلا عيارش را رخ مي نمايد اينجا گوهريست که قيمت طلا مي گشايد يا دزد گوهري گوهر فروش است اما دزد همان گداست که در خانه علي است بعد امد و داد زد علي نماز نمي خواند ديدي
كيوان گيتي نژاد و
از پيش بر بام شاهين ميزني کورش کن تا لاف نزند آنکه باز است مي از ملاغ نما ميزند
سايه سادات ツ
يه بار اين عکسو گذاشته بودم تو وبلاگم (وبلاگ بلاگفام) همه گفتن وااااااي اين چه عکس خشونت باريه برش دار ! اخرش مجبورم کردن برش دارم ! خداييش اصلا خشونت باره ؟؟؟؟ به اين پر مفهومي :)
غزل صداقت
اوهوم .. جدنم پر از مفهومه :)
كيوان گيتي نژاد و
بچه ها کلک لب بالا دوخته نيست زبان بر کام دارد نياز به وصل جبينه اش نيست نخ را بکش راحتش کن آب بده کامش روا کن مهر بده تا کام گيرد جز تو راز نگويد بيچاره لبش پر از بغز است جفا شد بر دلش رهايش کن عيب خود را از پي لب باريک خزانش ده بگشاي لب پايين که سن از بالا بر آيد تو اگر لب دوز بودي بعد سخن از حديث عاشق بر معشوق و جفاي دل بر دلبر بگو
كيوان گيتي نژاد و
اين را ببين يک لب پائينشم نيش زدي بر دل عاشقش تيشه زدي ولي در عين ظلمت باز بر دلش ميخ ميزني لاف از جمع دلکش ميزني ايست کن برو رسم دوزندگي آموز که با گره يک دوزت دوزک برخم يارش زدي اين با اينن جفاي تو آسمان دولتت را مي کرد خراب ولي ببين جز بغز نکرد بر يار که ماند بر توي تلخک هم نکرد جفا عيب از ذهن ابس تاز تو بود که کار مخمل دوزي نبود کارت همان بهتر که مرکب گاو وخر برهم مي تابيدي
كيوان گيتي نژاد و
اين لب جفا ديده ببي خود را محياي يک حماسه کرده است بي روح ببين با آنکه مقصر تويي لام تا کام به دلدار هم لب نزده است تا مپندارد که تو جفاي درس کردي ناخوانده مدرک وصل کردي برو دست مروت از لبان نيمه دوز برچين تا تواني گل بريز و گلاب فشان شايد دولت معشوقش از تو روزي بگزريد و تو را بر کرده ات تاوان نديد که تو اگر بودي چه ها نمي کردي لاجرم جرمش زدي جرم خود ببين بعد از چه لاف ميزني
كيوان گيتي نژاد و
اين عکس اگر نخ نبود بيداد بود و باز هم اگر بود بي داد بود و دو نيمش هم زنيم بيداد بود بيداد است که سکوتش از رحم و عشق به دار بست پايين لب است که خيره اش بر بسته نه؟
كيوان گيتي نژاد و
اين لبان کي دوباره برهم واهند کوبيد والله دهان باز است سخن برچين و باز بز دار مرا از حاشاي اين تمثيل
غزل صداقت
جناب ِ گيتي نژاد بي خيال ِ اين عکس بشيد!
كيوان گيتي نژاد و
چشم
كيوان گيتي نژاد و
ببخشيدا اينجا لبش هم ندوختند چه رسد زبونش فقط نخ دندون رفته لاي دو دندون پيش و اين آبجي مون مي خواسته اينگونه نمايش بده لبش دوخته شده امان از اينکه ماه پشت ابر نمي مونه و اينجا حتي نيومده گره کور بزنه با اينکه لب پايينش هم ندوخته
كيوان گيتي نژاد و
اومده لباش روها هم چند ساعتي بي آب گذرونده تا خشک به نظر رسد و گره دوچشمي زده تا بلافاصله بعد از عکس برداري گره را باز کنه همراه آشغالاي لاي دندون ش مونده بکشد بيرون و يا دوباره بجود و اينبار برانندشان به دندانهاي آسياب که اينبار سخت گره مي خورد و ضايع است چون گره بخيه ام باشد مبدا و منتهاش اينهمه باهم فاصله ندارد
كيوان گيتي نژاد و
اخص و اکمل آخر کلام اين يک تردستي بود و مي خواستند با اين تردستي به نمايانند خويش را که ايها الناس ببينيد و آخي مثل صوفي هاي گنابادي پيشه کار کردن و عوام فريبي و مظلوم نمايي و اينکه ظلم بر آنها به قدري است ووو/ولي غربونتون برم لااقل کاريکاتوريستها يا فتوشاپ کاراتون و خواهشن عوض کنيد والله اين ملت انقلابي مبارک و موقر با نام و وجود گهر بار ولايتمداري حضرت آقا
كيوان گيتي نژاد و
اون دوره هاي گدايي و ناکاميها و جذر جز زدنها اکنون را ديده و باور حق نمودند و هم آن زمان که به لطف اغتشاش و نوکري اربابان پهلوي خود يا غاجاريه خود در دربار رخت گدايي پهن مي کرديد و حالا هم با نخ دندون گره خورده مي خواي خود را لب بزور بسته نشان دهيد و دم حقوق بشر فيلم را اجرا کنيد نکنيد آدم بشيد
كيوان گيتي نژاد و
نيت و رحيميتي که قطره اي از آن را در وجود نايبان مطلقش بر روي زمين خدا قرار داده دستور و حکمي مي دهند و نخ دندونتون که گره خرگوشي زدي باز مي شود و ضايع عالم هستيد بي کفن هم بشيد ووو تنها توبه و آدم بشيد لب کلام ما بر شما است