پيام

غزل صداقت
91/11/20

+ يک نگاه کردي و مَ.ن سال‌ هاست از قلبم مژه بيرون مي‌ کشم . . . احسان ِ پرسا

غزل صداقت 92/1/28

آخي..

بابا عاشق پيشه...

http://no0bsailor.parsiblog.com/Feeds/7137140/

غزل شايد باورت نشه ولي من هر وقت اين جمله رو مي خونم چندشم مي شه.... :دي فک کن از قلبش مژه بيرون بکشه....

واااااا:دي

چندش آور نيست واقعا؟

شايد من دقيق وارد قضيه نميشم چندش بودنشو حس کنم

آخه تصور کن غزل... يکي قلبشو گرفته باشه دستش... خوني و لزج... بعد از توش مژه بيرون بکشه... واااااااااي :-&:-&

عه چرا تو تا اون مرحله پيش رفتي؟

اينجور که polly خانوم ميگن...فکرشو که مي کني...عميق پي مي بري به چندش بودنش...!!:)ولي خب ما سعي مي کنيم زيادم ژرف نگر نباشيم!تا زيبا نگر باشيم!:دي

اصن مگه اينجا اتاق ِ تشريح ِ؟ الان يه جادس که يکي در حال رفتنه و ديگري داره رفتن اون يکي رو مينگاهه از قلبش مژه درمياره:دي

سلام. منم اولين بار که اين جمله رو خوندم همين حس polly بهم دست داد. به نظرم زياد لطيف نيست.

اه... همين مژه در اوردن حال آدمو بهم مي زنه... :-& بهتر نيست تو جاده بشينه گريه کنه؟ کليشه اي هست... ولي حال آدمو بد نمي کنه... :-&(انار پ خواهر منه ها... :دي)

من بهشون تذکر ميدم ازين به بعد ديگه ازين جمله هاي نالطيف نگن خب!:دي/ پوووووو عهههه؟ جدن؟ عجب پ بايد دفاع کنن از حرف ِ تو ديگر:دي

سلام.. خانوم صداقت!.. يه سؤال بپرسم؟؟

سلام ... بفرماييد

راستش من معني متن فيدتون رو نميفهمم.. قبلا هم روي اون دقت کردم.. ولي متاسفانه چيزي دستگيرم نشد... لطف مي فرماييد؟؟

خواهش ميکنم ... من خودم اينطوري برداشت کردم ... که مثلا اوشون يه نگاه کردن به ايشون ... و ايشون بعد از سالها هنوزم دارن مژه در ميارن يني نگاهشون بعد از قرنها هنوزم از ياد ِ ايشون نرفته ... نميدونم تونستم منظورم حرفمو برسونم يا نه

اوهوم../ ولي شايد بشه جوره ديگه اي هم تعبير کرد.. / مثلا وقتي اوشون يه نگاه با چشماشون کرده به ايشون.. قلب ايشون مُسخّر چشمهاي اوشون شده.. و گويا تصوير چشمهاي اوشون رو در خودش نقش بسته.. که انگار قلب ايشون.. شده همون چشم اوشون.. و به همين خاطر با تموم وجودش عاشق چشمهاي زيباي اوشون شده.. / تونستم؟

بله ... هر نوعي ميشه تعبير کرد ... ولي در کل فک کنم بايد از خودشون هم بپرسم

از کي// ايشون..يا ..اوشون؟؟

از خود ِ جناب ِ ايشون

حالا کي هستند ايشون؟؟

خود ِ جناب ِ احسان ِ پرسا

از بس اين چهار تا جمله رو زيرو رو کردين، همه متن رفت زير سوال. :D

اصلا ميخواي اين مژه ها رو بشين سر فرصت بکش بيرون از قلبش...خيال همه رو راحت کن!:)

نيلوفرانه ... دقيقا..: دي/به من چه اصن..برو به خودشون بگو اين کارو انجام بدن من که ايشون نيسم که :)

آخه خودش سالها ميگه طول کشيده...احتمالا سالهاي آينده هم همچنان درگير اين مژه ها خواهد بود...:) تو برو کمک، شايد سرعت عمل بالاي تو به درد ايشون خورد!:)

اصن شايد خودشون خواستن تا ابد اين مژه ها يادگاري باقي بمونه!:دي

آهان...حالا شد يه تصوير زيبا و دوست داشتني و احساساتي...@};- حالا احســــــــنـــت داره!:)

بعله بعلـــــــــــــــــــــه : ) )

اه... فکر کن تا آخر عمر مجبور شه مژه بيرون بکشه! انگار مجبور شي از غذات هي مو بيرون بکشي... :-&....

ببين غزل...من نيستما...polly خانوم گير دادن!:D

اصلا بذارين بمونه، به قول غزل بانو، يادگاري...!چه اصراري داريد بر اين ماجرا polly خانوم!؟:)

پو ميگم که تو چرا انقد عميق فک ميکني؟: دي

پرواز: خب داره تشريح ميکنه ديگه

ما که نفهميديم...بالاخره تو موافق تشريحي يا... همون تستي رو ترچيح ميدي؟!:D

دارم روي هر دو و هيچکدام فک ميکنم:دي

مگر اينکه نمره منفي نداشته باشه...که بتوني پاس کني اينجوري!:)

نه نداره :)