پيام

غزل صداقت
91/10/2

+ [وبلاگ] کمي آن دورترها

تازه آن جا بود که احساس کردم/ کم کم دارم بار ِ تمام ِ خستگي هايم را زمين مي گذارم/ گرچه کوله بارم کمي بيشتر از کمي سنگين بود/ دنبال ِ کوچه نسترن مي گشتم و خانه اي که رسيدنم را انتظار مي کشيد/ بوي نان ِ محلي پيچيده بود توي هوا و تمام ِ مَ.ن / و عطر ِ بهار نارنج/ شايد پشت ِ يکي از همين پرچين ها يکي داشت بهار نارنج مي چيد/ دستهاي مَ.ن هم بوي بهار نارنج مي داد حتي!.. *تعابير وعسک عالييييييي*

ممنونم

توشه ام ... جالب بود تغيير اين واژه ... بسي جالب!

بله ديگه وسط اون همه تيريپ احساسي که يي هو نميگن کيفم دي: يا مثلا بهتره بگيم کوله بارم

کوله ميخواسم بنويسم اما به نظرم کلمه ي قشنگي نبود ... به جز اون هم چيزي پيدا نکردم کيف جايگزين شد

...

. . . ..

بح بح بح بح:)..فردا:دي

هور؟ :دي . . . . . ...........

سکوت اداي منو درمياري؟:دي

چي؟

من ؟ اصن ي وعضي بهم نمياد!

چرا خيليُم مياد!اصن يع وعضي

:(. . . ...... . . . :(..

آيکون ِ کم آوردن

ماموريت بعدي بزرگوار؟

فردا ملوم ميشه کي ديرمياد:)

کي دستور ِ ماموريت بت داده بود؟:دي

:))

هور پس چرا نيمدي؟:@ ي اتفاخ جالب رخ داد که باورش خنده دار بود...احمدلو اوني نبود که فک مي کرديم...اون مسئول دفترش بود:دي....تازشم انقد همکاري کرد که منو قرباني داشتيم شاخ درميوورديم! راستي شما که دبيريد بگيد اين شکلکا چيه ؟ هوم؟:(

کدوم اداها *دي*؟

هوم؟