شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ #معرفي_کتاب *شطرنج با ماشين ِ قيامت* شخصيت اصلي داستان «شطرنج با ماشين قيامت» رزمنده بسيجي جواني است كه طي عملياتي محرمانه پيرامون يافتن محل استقرار رادار فرانسوي سامبلين، با افراد و شخصيت‌هايي درگير مي‌شود كه به واسطه هم‌رزمش پرويز با آن‌ها آشنا شده است.
اين شخصيت‌ها در قالب يك مهندس بازنشسته پالايشگاه نفت كه به نوعي نماينده انسان‌هايي است كه از ديد عقلاني و فلسفي به جنگ و وقايع آن مي‌نگرند، دو كشيش و دختري كه هريك نماينده قشرهاي خاصي از مردمي كه هريك به نوعي با جنگ درگير شده‌اند ، شكل مي‌گيرد.
حبيب احمدزاده نويسنده اين رمان در جلسه اي که به صورت پرسش و پاسخ برگزار شده، درباره نام کتاب گفت: براي دستيابي به مفهوم آن بايد داستان را خواند و اين خود داستان است که مفهوم رساني کرده و علت نامگذاري را به مخاطب و خواننده مي رساند.
وي درباره نوع نگارش و ماجراهاي داستان اظهار داشت: هر نويسنده براي خود يک شکل نگارشي دارد. مانند يک تصادف در خيابان که هر شخص از آن برداشت شخصي خود را دارد. يکي راننده را مقصر مي داند و ديگري عابر را که مجروح شده است.
اگر در آبادان از ماجراهاي اين داستان بپرسيد همه آن را يک مسئله عادي و ساده تلقي خواهند کرد. چراکه براي آن ها اين مسائل عادي بوده است. آنچه مرا به نوشتن اين داستان وادار کرد، نامه آخر کتاب بود.
احمدزاده اظهار داشت: قهرمان داستان درگير سه ماشين است. يکي ماشين قيامت که بايد با آن بجنگد دوم ماشين غذا که از آن متنفر است و ديگري ماشين سرگرد که عاشق آن است و به آن نمي رسد. او در اين مثلث گير کرده است.
بسياري از صحنه هاي داستان اين مثلث را مي بينيم. اين آدم وظيفه ديده باني دارد و کارش ذهني است. بالاي برج ديده باني نشسته و با ذهن و فکرش کار مي کند. در واقع جنس يک ديده بان از جنس يک فرمانده است.
گفتني است رمان « شطرنج با ماشين قيامت» براي اولين بار در سال 84 به چاپ رسيد و در اين مدت مورد توجه بسياري از منتقدان و کارشناسان قرار گرفت . اين کتاب با ترجمه « پال اسپراکمن» در آمريکا نيز منتشر شده است .
«*شطرنج با ماشين قيامت*» تا کنون جايزه بهترين رمان جايزه ادبي اصفهان در سال 1385، بهترين رمان دفاع مقدس جايزه کتاب سال شهيد غني پور در سال 1385، تنها رمان تقدير شده کتاب سال دفاع مقدس در همين سال ،کانديداي نهايي کتاب سال نويسندگان و منتقدان مطبوعات کشور در سال 85 ،کانديداي نهايي بخش رمان کتاب سال جمهوري اسلامي ايران و همچنين کانديداي نهايي کتاب سال زرين قلم در سال 85 را از آن خود کرده است.
اين کتاب از ديد بسياري از کارشناسان در زمره بهترين رمان هاي دفاع مقدس که در سال هاي اخير نگاشته شده است ، قرار دارد.
تقريبا کميش رو خوندم...:)
خوشتون باشِد:دي
ممنون..:دييي
خواهش ميکنم.برين بقيش رو بخونيد!:دي
بي بلا :)
:)
*اخراجي*
کتابي است عالي :))
توحيدي
غزلي زدي تو کار داستانهاي خطرناک ....خطرناکه حسن:دي
جناب ِ طرح واژه فايده نداره اينطوري بايد دوباره بخونيد
اخراجي .. چرا ميخندي؟:دي
آلا خطرناک کجا بو؟:دي
ميدونم خوندم...ولي چيزي ازش يادم نمياد - طرح واژه...جناب ِ طرح واژه فايده نداره اينطوري بايد دوباره بخونيد - شما (ويرايش | حذف) يادتون نمياد فايده نداره
اگه بشدت يادتون مياد فايده داره
کتاب قوي اي نيست:دي حوصله سر ببره! :))
قبول ِ حق باشه/ هاجر .. تو کلني مخالفيا :))
انشالله
:)))))) «گردان قاطرچي ها»ي داود اميريان رو نقد کن. اونو دوس دارم:دي
حتمني :)))))))
(:
غزل صداقت
رتبه 35
68 برگزیده
3928 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top