• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : من ِ او
  • نظرات : 4 خصوصي ، 47 عمومي
  • پارسي يار : 15 علاقه ، 5 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    ديدي پيدايش نبود؟
    ...
    :(
    پاسخ

    لوگو را ... بححح بححح ...قَشَنه ...
    سرشار از لطف و.....ووووو چي دقيقاً؟:)
    پاسخ

    همون لطف وغيره

    نوشته به نوشته...تلخ تر...پر بغض تر...
    پاسخ

    مثل ِ همون بستنياي کاکائويي اي که تهشو انگشت ميزديم ... تلخي ها هم هميشه تلخ نيستن ... گاهي شيرين ...

    ماه هم آب شد

    چکيد

    ابر شد

    باريد

    سلام ...
    خيلي خوشگل بود و پر از احساس ...
    البته طعمش درد بود :)
    درد نام ديگر من است ...
    پاسخ

    سلام ... ممنون آبجي ... همون که گفتي درد نام ِ ديگر من است ...

    با واژه هاي نم کشيده که نمي شود آتش درست کرد

    دارم يخ مي زنم! حرفي بزن ...:((

    پاسخ

    همش سکوت و سکوت ...
    سلام
    ديگر اين مَ.ن، مَ.نِ او نمي شود...
    موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام ... ممنونم ..

    ديشب دلم عجيب دل دل مي کرد

    مثل ِ مهتابي ِ نيم سوخته اي که ديگر سه نقطه مانده تا پايانش ... و تمام!

    پاسخ

    کمي مانده تا سه نقطه ... فقط کمي ...
    هييييعععععععع دلم غصه دار شد
    پاسخ

    :( ...
    غروب برايم بغض کرده بود ......
    پاسخ

    هعي روزگار ...


    چمدان ازين بيتر نداشتي براش ببندي؟

    اين که خيلي کهنه يه

    پاسخ

    نه دگ! همينو فقَ داشتيم

    سلام عليکم ......

    خوبي؟!

    پاسخ

    عليکم السلام ... بلي ...

    سلام

    بوي سوختن از نوشته هايم مي آيد....قلب خودم که هيچ قلب قلمم را هم شکسته اي....دعا ميکردم اين روز ها توي قلبم نباشي ...نکند آتش بگيري...........

    پاسخ

    سلام ... نکند آتش بگيري .... من هيچ .... فکري به حال ِ خودت کن ...
    + ش 

    بسيار زيباست
    پاسخ

    سلام ... ممنونم ... لطف داريد ...
    + علي 
    ....
    پاسخ

    دنياي ِ حرفيست براي خودش ...
    هزار تکه که شدم...دلم.....
    چقدر به دلم ميشينن نوشته هات غزل ....

    پاسخ

    مثل ِ هميشه ...سرشار از لطف و و و ...
     <      1   2   3   4      >