ماه هم آب شد
چکيد
ابر شد
باريد
با واژه هاي نم کشيده که نمي شود آتش درست کرد
دارم يخ مي زنم! حرفي بزن ...:((
ديشب دلم عجيب دل دل مي کرد
مثل ِ مهتابي ِ نيم سوخته اي که ديگر سه نقطه مانده تا پايانش ... و تمام!
چمدان ازين بيتر نداشتي براش ببندي؟
اين که خيلي کهنه يه
سلام عليکم ......
خوبي؟!
سلام
بوي سوختن از نوشته هايم مي آيد....قلب خودم که هيچ قلب قلمم را هم شکسته اي....دعا ميکردم اين روز ها توي قلبم نباشي ...نکند آتش بگيري...........