• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : آسانسور
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • پارسي يار : 14 علاقه ، 6 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام خدا قوت پيش تر ها به وبلاگ حقير لطف بيشتري داشتيد.. تونستيد تشريف بياريد... ياعلي
    پاسخ

    سلام..
    و من مانده ام جلوي دري که انگار قرار نيست هيچ وقت باز شود... تمامِ من درد ميکند از همين درهايي که بايد باز ميشد و نشد...
    پاسخ

    سكوت..بابت ِ تمام ِ درداي اينجوري..
    سلام ... منتظر پشت ِ دري که شايد پشتش کسي باشد براي بازکردنش ...
    پاسخ

    سلام..اوهوم..يني هس..
    متن قشنگيه
    پاسخ

    ممنونم..
    + پيام رهايي 

    به اميد باز شدن و بودنها که باشي يعني منتظر کسي نيستي...! در اين موارد بايد با خودمان کنار بيائيم؛ آنچه و آنکه زيباست همين انتظار رسيدن و وصل است که موضوعيت دارد! چون آنچه برايت ميماند تلخي يا شيريني همين انتظار وصل است والا خيلي چيزها بعد از به دست اومدن خراب ميشوند. اعتبار انچه ما ميخواهيم بخاطر همين سوختن هاست که در راهش خرج ميکنيم نه بخاطر بودنهايي که شايد باشد و شايد نباشد...!
    پاسخ

    چه دقيق..انتظار جزء كلمه هايي هست كه از بچگي هجي كردنش رو خوب بهمون يا دادن..
    خب آره آسانسور باز ميمونه اما خب تو نميتوني تا هميشه جلوش واستي تا باز بمونه، ميتوني؟ من حرفم اينه که آسانسور بالاخره يه روز بسته ميشه... چن احساس نداره، جون نداره ، نمي فهمه...
    اما اينکه اون کسي که منتظرش بودي هست... اين خودش بيشتر از بسته شدن در آسانسور ترس داره و انتظار...
    البته من يکم نگاهم سياه هست...قبول دارم
    پاسخ

    خب اگه درش بسته نميشد كه منم سوار ميشدم..ديگه هيچ نگراني اي وجود نداش چون يكي ديگه هم...:) اصلن هر جا ميخواست بره..يا همون طبقه وايسه..اصلن مهم نبود..اوهوم..
    سلام
    زيبا...
    پاسخ

    سلام.تشكرات...
    سلام
    قشنگ بود آفرين
    پاسخ

    سلام.ممنون..
    چقد ميتوني صبر کني ؟ يک ساعت؟ دو ساعت؟ يک روز؟ يک سال؟
    خسته ميشي يه روز...
    تازه ممکنه بعدش ديگه کسي هم اون طرف در نمونه...

    پاسخ

    من ميگم اگه آسانسوري كه بري جلوش وايسي در حال بسته شدن باشه. سنسوراش فعال ميشن ديگه بسته نميشه..دوباره باز ميشه..البته بعضي آسانسورا اينجورينا..اما صبر رو..صبر نميكنم..مي بينم كه بالاخره توي كدوم طبقه ميخواد وايسه...منم نگران همينم..كه اونموقع كسي اون طرف نباشه..كسي كه منتظرش بودم..كسي كه ديدمش وقتي داشته سوار آسانسور ميشده اما من دير رسيده بودم..:)...نگران همينم..اما ميدونم باز ميشه ..خودش مياد بيرون..
    ولي آخر در ِ آسانسور بسته ميشه...
    هرچقدرم دستتو بذاري بين درش باز بسته ميشه...
    پاسخ

    اگه بري جلوش حتا؟ بسته نميشه ها..:)