وبلاگ :
اقليم ِ احساس
يادداشت :
تو در من نفس ميکشي، تو معناي اکسيژني
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
پارسي يار
: 16 علاقه ، 2 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
منتظر کوچکـــ
سلام
يک روز بالاخره من اين چشمان را ميدزدم ..
شک نکن !
عالي بود.تشکر
پاسخ
سلام..ممنونم..
+
مجله پارسي نامه
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ
سه شنبه 93 مرداد 7
نوشته شما با عنوان
تو در من نفس ميکشي
برگزيده شده و در جايگاه
پيوندها
در
مجله پارسي نامه
قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب
هما
و دبير سرويس آن
پروانگي
بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
پاسخ
سلام..ممنونم :)
+
تبسم بهار
:)
ياس ؟
ياس ِ من ؟
پاسخ
آره..دقيقن از همونا..:)
+
اميد...
دانشجو بودم...ظهر بود..خوابم گرفت توي هال ..بعد انگار از زمين رها شدم..چيزي شبيه ب پرواز ...بعد بالاي شهر سير کردم ..حدود ده متر از زمين فاصله داشتم .رسيدم بالاي پل جديد شهرم..چهل سال پيش ساخته شده اما هنوز بهش ميگن پل جديد..بعد از اونجا يهويي ارتفاعم زياد شد...خيلي ناگهاني خودمو ديدم داخل يه جاده خاکي که اطرافش رو دو رديف درخت با برگ هاي سبز کمرنگ که نور از بينشون عبور ميکرد پوشانده بود..و يه اسب سفيد بدون زين و يراق که مشغول خوردن علف هاي کنار جاده بود...بعد يکي صدايم کرد...مادرم بود شايد...به سرعت از بالاي پل جديد ارتفاعم رو کم کردم و برگشتم توي هال...هيچوقت فراموشش نميکنم...چميدونم شايد يه روزي از روي همون پل پرواز کنم
پاسخ
اگه اونجا پر از مه باشه..به طرز غيرقابل باوري..چي ميشه؟..چي ميشه...
+
رهگذر
غزــــــــــــــــــــــــــــــل..
دلتنگنم..
کاش پيشم بودي..
با هم مي رفتيم اونجا..گور باباي دنيا..:(
پاسخ
اونجا؟..همون جا كه . . ............منم..دلم تنگ شده واسه همه چيز..حتا اون چيزايي كه.....
+
باران زده...
دزد :|
عمرا اگه بذارم :دي
پاسخ
حالا مي بيني:دي
+
تسنيم
چقد قشنگ بود...:)
اين عاشقانه ها خيلي نابند ... آفرين:)
پاسخ
تشكرات ِ فراوان ... :)