وبلاگ :
اقليم ِ احساس
يادداشت :
گناه ِ من
نظرات :
2
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
طوعه
ميتونم بگم "لعنت" آيا؟؟ آخه همه خيلي کامنت هاشون خوب و با تربيته :(
بعضي هاش رو متسفم که بگم تجربه کردم بدجوري حس کردم، همه کسايي که ميخوان دروغ بگن يه جور ميگن انگار :)
پاسخ
خواهش ميکنم..لعنت هم ميتونين بگين.چرا آدرس وبلاگتون اينجوريه؟ حذف کردين؟
+
سيـــدمـــرتضي
خيلي سخته...خيلي...
پاسخ
درسته..
+
رهگذر
ب چ علت؟!
پاسخ
ميگم بهت..
+
الهه ي سكوت
هنوز بغض ميکنم با نوشته هات
فکر ميکردم بعد از اين بايد حس نوشته هات عوض بشه
اشتباه کردم؟
پاسخ
اشتباه..نميدونم..
+
محسن آبيار
تمام دلم اين روزها درد گذشته اي را دارد که تمام اين روزهاي من است!!!
زيبا بود بانو...
بسي زيبا...
پاسخ
ممنونم...
+
ن . م
اووووووووووو من چجور بخونم اين همه رو؟؟
وخت ندارم الان که ، ميخوايم با دوستم بريم کفش بخريم:دي
اما بعدا ميام ميخونم حتمن :)
پاسخ
نخون..خوبيت نداره!...ئه! چ جلافتا..بي من يني؟ :))...خريدي حالا؟ چن؟ چ رنگي؟ =)...
+
راشد خدايي
آقا اينا چيه آخه؟؟؟
بدآموزي داره
پاسخ
شايد..
+
رهگذر
اين روزها قدم که مي زنم،منحرف مي شوم به سمت چپ....
در قلب من چيزي سنگيني مي کند مدام..
پاسخ
دوس داشتم نبودم.. نه خودم.. ن اينجا... اگه گفتي به چ علت؟
+
زهرا.م
بايد مي گذاشتي عاشقت بمانم...
عشق چيزي نيست
که هر دقيقه
هر روز، اتفاق بيفتد
اگر افتاد
بايد دو دستي چسبيدش...
بايد مي گذاشتي دو دستي بچسبم
به قايق هايي که نجاتمان مي دادند...
به روياهايم
به عشق...
زندگي اقيانوس ديوانه اي ست...
پاسخ
بايد مي گذاشتم عاشقم بماني...
+
تبسم بهار
کسي تو انجمن شعر سراغتو ميگرفت
ميگفت ميشناسيش ؟
مخاطب وبت بود
گفت چرا چاپ نميکنه ؟
خنديدم .
--------------------
غزل . وبلاگت قاشق چايخوريه
ته نشين شده هامو مياره جلوي چشمم .
نکن ...
پاسخ
اون خندتو دوس داشتم..به جاي من هم مي خنديدي توي چشماش تبسم...
+
تسنيم
چقدر تلخ بود...
ميگم غزل، عجيب شبيه ِ سپيده شاملو مينويسي
هي قبلنا ميگفتم سبکت خيلي آشناس هاا! چن وقت پيش ک شروع کردم کتابشو ب خوندم هي حس ميکردم نويسنده ي کتاب غزل ِ صداقته نه سپيده شاملو:دي
اصن يه وعضي..
پاسخ
نخوندم تا حالا چيزي ازش..