• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : عاقبت بايد رفت ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تارا 
    سلام..خيلي متن زيبايي نوشتي خيلي توفکر منوفروبرد..نميدونم تودلت چ خبره يا قلبت هنوز کجاس؟ولي اميدوارم حلقه زيباتر و پايداري رو انگشت دوم دست چپت کني...برات آرزوي بهترين هارو دارم ...
    پاسخ

    سلام..اول بگم اينو که خودم فاکتور گرفتم از حرفات..ببخشيد واقعن..:)ممنونم..خيلييييييي...واسه چي تو فکر؟ يادت باشه بعدن بم بگي..البته خودم دليلشو ميدونما..فک ميکني که واقعن هم...نميدونم شايد...تو دلم که همون خبرايي هست که قبلن بوده..اما تو ذهنم پره از چيزاي عجيب و غريب و حتا متفاوت..بهش فک ميکنم..به حرفات..بازم ممنون...:)
    "...ناگزير از سفرم، بي سر و سامان چون باد
    به گرفتار رهايي نتوان گفت آزاد... "
    دلم پرواز ميخواد غزل...!
    که پر، باز کنم و پرواز کنم...
    "موج را آيا توان فرمود: ايست!
    باد را فرمود: بايد ايستاد؟"
    عاقبت بايد رفت...
    بايد پرواز کرد و رفت...
    پاسخ

    اوهوم..پرواز......
    + عاطي 

    سلام خيلي رمانتيک بود.گريم گرفت غزلم

    واقعا قشنگ بود اما فقط براي ي داستان خيالي.موفق باشي دوست دارم(عاطي جون)

    پاسخ

    سلام عليکم و رحمة الله و برکااااااته! احوالات؟ ازين ورا؟ :) ...واسه چي گريه؟ ..ممنون..يکم ديگم خودتو تحويل ميگرفتي عاطي جون =)
    + دردواره 
    ميخوام زير پستاتون نظر درست حسابى بذارما اما نميدونم چرا هى نميشه :) ... فقط ميتونم بگم مثل هميشه قشنگ نوشتيد :)
    پاسخ

    ممنونم..شما لطف داريد..اما هميشه هم قشنگ نبودنا..همين که ميخونيد..کليه خودش:)
    چي ميتونم بگم ....
    پاسخ

    سکوت خودش کلي حرفه..
    اولين قطره وقتي مي چکد که نگاهم مي افتد به دومين انگشت ِ دست ِ چپم...
    پاسخ

    ....
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 9 دي 92 نوشته (عاقبت بايد رفت ...) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام..ممنون:)