وبلاگ :
اقليم ِ احساس
يادداشت :
گفتم غم ِ تو دارم ...
نظرات :
0
خصوصي ،
27
عمومي
پارسي يار
: 9 علاقه ، 6 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
زهرا
انتظارشو داشتم بعد از اون کامنت ِ پست ِ قبل که در مورد نيست شدن حرف زديم توي اين پستم کلمه ي نيست باشه... نميدونم چرا... :) ...
بعضي خاطره ها بايد کنج دل ِ آدم بمانند... آره انگار.. بايد بمونن! انگار يه حس ِ تعهد نسبتشون داري... خودت و خودت و او...
------
اونائي که دوست داشتن ِ افرادو تحقير ميکنن خودشون يه روزي يه جايي يه لحظه اي مطمئن باش تحقير ميشن...
زندگي ِ ما آدما همش شده تحقير ِ اين و اون بدون ِ اينکه بدونيم خودمون شايد يه روزي همين اتفاق برامون بيوفته...
ما آدما. . . . .
----
نوشته هاتو ميبري؟! يعني؟!... يه جاي ِ ديگه؟! يه وب ِ ديگه؟!... يا همون دفترچه خاطراتي که هيچکسي جاشو نميدونه؟!...
----
يک وبلاگ نويس واقعي هيچوقت توي وبلاگش سکوت نميکنه.... نميذاره سکوت بگيره وبلاگشو... آخه وبلاگش به قول خودت جون داره... بايد با پستا زنده نگهش داره...
پاسخ
چرا انتظارشو داشتي اون وقت؟ کجاش نيست بود؟ کلن پست خودمو يادم رفت اصن..بعضي وقتا از روي تحقير نيس...طرف متوجه نيس که داره طرف مقابلشو تحقير ميکنه..از.....اوهوم..مي برم..يه وب ديگه...از دفترچه خاطرات بدم مياد...يه جايي که هيچکس منو نشناسه...اوهوم..و اقليم ِ احساس هم از اون دسته وبلاگايي که زيادي اکسيژن ميخواد..خيلي زياد..اما گاهي مجبورم پا بذارم روي ِ دلش..