• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : گرفته يار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    غزل
    من وقتي کامنت هاي پست هاي قبليت رو خوندم ، با خودم فکر کردم که من لابد بي عاطفه ترين دختر ِ اين حوالي ام . که حتي اسم غزل رو هم روي گوشيش نداشت تا پيامک بزنه و بعدا بياد کامنت بذاره که غزل! کجا بودي ؟! تو حتي جواب پياما رو هم نميدادي !
    نميدونم .
    من کم ميومدم اينجا . و فقط فهميدم تو چند وقتيه نيستي . ولي نپرسيم چرا ؟ ! يعني برام خيلي طبيعي بود آدم ها ممکنه گاهي باشن و گاهي نباشن .
    چون عادت کردم گاهي باشم و گاهي ...
    اين هميشه مشکل من بوده که من بي مهريم رو به همه ي آدم هاي دور و برم تعميم ميدادم .
    ...
    به هر حال غزل . من امشب از متن هات و کامنت ها و آهنگ وبت و حتي از اون پرنده هاي بالاي وبت ، نتيجه گرفتم که من حتما بي عاطفه ترين دختر ِ اين حوالي ام ...
    درد ِ دل بود .
    نه درد ِ دل هم نبود . فقط خواسم بنويسمش ...

    پاسخ

    يني من اس ميدم تو کلي فک ميکني اين کيه که بهت اس داده؟ هاااان؟:دي ... بي عاطفه ترين دختر اين حوالي؟ نه اصلنم .. :) کسي که اون قلم رو داره هيچوقت نميتونه بي عاطفه ترين باشه.. هيچوقت..برعکس من اگر هم نباشم يه چند روزي دوس ندارم کسي بفهمه..نميدونه چرا..هيچوقت دوس نداشتم .. خب خودت نبودي که بفهمي من نيستم.. :) ...