• وبلاگ : اقليم ِ احساس
  • يادداشت : سکوت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • پارسي يار : 16 علاقه ، 25 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من يادمه...خوب يادمه...........:(
    آخه بدجور هم نوا شده بود يه شب توي تاريکيِ دلم با صداي خودم.........:((
    پاسخ

    چي رو يادته؟ آها..اونو..خب ملومه که بايد يادت باشه..يني ميخواي به اين زودي يادت برررررررره؟ خوبه اين همه حرف زدا..!..زنبق:(
    سلام عليکم
    صداي خود ... ؟ .. ؟ . ؟ يا ؟
    يا علي

    پاسخ

    سلام..صداي خود..علي يارتون..
    "آدم ها لالت مي کنند و بعد هي مي پرسند چرا حرف نمي زني؟"

    خيلي زيبا بود ... پر از حرف و پر از حس ...
    موفق باشي :)
    پاسخ

    ممنون سارا جان .. تو هم موفق باشي..
    من يه بار صداتو شنيدم . يه کمي يادمه ! :دي از شوخي گذشته کوتاه و مختصرو مفيد بود . موفق باشي
    پاسخ

    آخي..ممنون خواهري..سلامت باشي..

    صداي خودم هم را ديگر ... کسي يادش مانده؟.....

    :((((....باز خوبه در سکوتي نه صموت....

    پاسخ

    هي.........
    + ... 
    اين نيز بگذرد...
    پاسخ

    ميگذرد..اما...

    ميترسي که چي؟؟:(

    پاسخ

    نميدونم..
    سلام...
    دارم مي ترسم از سکوت خودم ...
    دعام کنيد...
    پاسخ

    سلام..محتاجيم به دعا...
    ....
    عکس حس بدي داشت
    ...
    گاهي بايد فرياد زد سکوت را
    پاسخ

    گاهي نمي شود که نمي شود..
    سلام
    گاهي سکوت حرفها مي زند و گاهي هم با کمک بغض خفه مي کند
    پاسخ

    سلام..فقط ..گاهي..