شکستن رفع بلاست....
امّا...
باور نميکند
دلم....
اگه دل، بي خيال ِ مطلق بود که ديگر دل نبود....
ميشد سنــــــگ....
سنگ هايي که در سينه ي خيلي ها نقش همان دل را بازي ميکند...
اما مگر ميشود؟؟؟
دل کجا و سنگ کجا.....
حالش هر روز بدتر مي شود
اما باز هم مي خواهد بشنود
سلام وبلاگ قشنگي دارين . استفاده کردم ممنون
سلام.بسيار زيبا نوشتيد.ضمنا در خواست شما با افتخار تاييد شد.موفق باشيد.
در پناه امام باران
دوست دارم خودم را بزنم به فراموشي
به فراموشي ِ خيلي چيزها ...