وبلاگ :
اقليم ِ احساس
يادداشت :
264
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
او...
نه بابا منم همين فکر رو ميکردم
اما ببين زنده ام هنوززززز :))))))
پاسخ
نچ..فک ميکني زنده اي:دي
+
رهگذر
کاش ک دوباره زنده بشي بانو با نوشتن...
پاسخ
کاش..
+
داش مسعود
.....
پاسخ
...
+
ج.ا.شيرازي
خاطرات زياد پرده در پرده مي شوند و گاهي حس مي کنيم فراموشي برايمان عارض شده که در حقيقت اينگونه نيست وقتي پرده خيال مي افتد و خاطراتي تداعي مي شود آنوقت مي فهميم که فراموشي در کار نبوده و پرده اي روي پرده اي ديگر بوده...خاطرات هر کدام پرده اي است در ذهنمان براي فراموشي يا لاپوشي پرده يا خاطره اي ديگر...!
چقد طولاني شد...!:دي
پاسخ
بله..همينه..درست ميگين..نه خوب بود..آدم بعضي وقتا خسه ميشه ازين کامنتاي حتا چند کلمه اي..طولاني باشه بهتره:)
+
ري را
از درد مي ميرم ..
پاسخ
چ تفاهمي.
+
ج.ا.شيرازي
خاطرات زياد و تلنبار شدنشون
پريشان ميکنه افکار را
که تعبير ميکنيم به فراموشي...!
پاسخ
فراموشي چي؟